تا به حال با کسی مواجه شدید که وقتی جلوی آینه می‌رود درباره جذابیت‌هایش تملق به خرج می‌دهد؟ اکثر مواقع نگاهی بالا به پایین نسبت به دیگران دارد و فکر می‌کند بهترین است، گویی آنها مرکز جهان هستند و دیگران باید دور آنها بچرخند! چنین ویژگی‌هایی در افراد خودشیفته مشاهده می‌شود. شاید با خود بگویید: «عجب عزت نفس بالایی دارند» اما لازم به ذکر است که همیشه بدین شکل نبوده و نشان دهنده‌ی عزت نفس بالا نمی‌باشد.

در این مطلب از سایت کلینیک روانشناسی چمان، به توضیح ویژگی‌های افراد خودشیفته و چگونگی ارتباط آن با عزت نفس که مفهومی بسیار ریشه‌ای است می‌پردازیم.

آیا افراد خودشیفته عزت نفس بالایی دارند؟

نارکیسوس Narcissus یکی از شخصیت‌های اساطیری کمتر شناخته شده‌ی یونانی است، در داستان‌ها او به عنوان شخصی مغرور توصیف شده که علاقه و محبت دیگران را پس می‌زند و ناگهان عاشق انعکاس صورت خود در آب می‌شود؛ امروزه در علم روانشناسی از اسم او برای نام گذاری اختلالی استفاده می‌شود که ویژگی اصلی آن خود محوری و خود بزرگ بینی است، یعنی اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder).

افراد خودشیفته باور دارند که تنها مستحق هم‌نشینی با افراد والامقام می‌باشند زیرا مردم معمولی توانایی درک آنها را نخواهند داشت. چنین ویژگی‌هایی زندگی کردن و داشتن روابط طولانی مدت با این افراد را سخت و چالش برانگیز می‌کند یکی از مثال‌های بارز این موضوع زمانی است که مشکلی در رابطه پیش می‌آید اما فرد خوشیفته تمام تقصیر را گردن فرد مقابل می‌اندازد و سهم خود را در بروز مشکل برنمی‌دارد.

از طرف دیگر به دلیل احساس خودبرتری نمی‌توانند آنطور که باید با دیگران همدلی کنند و به عبارتی شرایط دیگران را درک نمی‌کنند، زیرا اکثر مواقع توجه عمده‌ی افراد خودشیفته خودشان هستند. آنها بینش کمی نسبت به برخی ویژگی‌های شخصیتی خود دارند بنابراین بسیار نادر است که به صورت داوطلبانه به روانشناس مراجعه کنند، اغلب همسر یا اعضای خانوداه آنها را تشویق به این کار کرده یا همراه با یکدیگر اقدام می‌کنند.

از سوی دیگر عزت نفس به معنای حس کافی و ارزشمند بودن درونی است. کسانی که عزت‌نفس بالایی دارند خود را فارغ از دست آوردهای‌شان دوست داشتنی می‌دانند و زمانی که مورد انتقاد و ارزیابی دیگران قرار می‌گیرند ممکن است کمی احساسات منفی تجربه کنند اما به طور کلی حس درونی آنها نسبت به خودشان کمتر دچار تغییر می‌شود و در نتیجه واکنش بهتری به شخص منتقد نشان می‌دهند. به عبارتی سنگ بنای تصویر ذهنی آنها از خودشان آنقدر محکم است که با هر انتقادی تخریب نمی‌شود و به اصطلاح «بیدی نیستند که با این بادها بلرزند».

شاید در نگاه اول فردی که خود را محور اصلی دنیا میداند با عزت‌نفس به نظر برسد اما زمانی که کمی به عمق می‌رویم، متوجه می‌شویم آنها ماسکی طلایی بر روی صورتی از عدم حس ارزشمندی درونی گذاشته و اگر خدشه‌ای به این ماسک وارد شود با عصبانیت پاسخ می‌دهند.

یکی از نقاط تمایز افراد خودشیفته با عزت‌نفس بالا در چگونگی واکنش آنها نسبت به شنیدن «انتقاد» است؛ فرد با عزت نفس به دلیل حس ارزشمندی درونی با پذیرش به آن انتقاد گوش می‌دهد و سعی می‌کند اگر اشتباهی مرتکب شده است از آن درس بگیرد، به عبارتی آن انتقاد به درون نفس فرد رسوخ نمی‌کند و او را بهم نمی‌ریزد زیرا او به این موضوع واقف است که حتی اگر اشتباه کند باز هم به عنوان یک انسان ارزشمند باقی می‌ماند.

از سوی دیگر فرد خودشیفته به دلیل عدم حرمت نفس (عزت‌نفس)، خود را ارزشمند نمی‌داند بنابراین اگر خطایی مرتکب شود یعنی او نقصی دارد و به اندازه کافی خوب نیست، در نتیجه برای دفاع از این حس به مقابله می‌پردازد و ممکن است واکنشی همراه با پرخاشگری نسبت به انتقاد نشان دهد.

برای فرد خودشیفته نحوه ارزیابی و نظر دیگران بسیار تعیین کننده است آنها برای اینکه حس بهتری نسبت به خود داشته باشند تلاش می‌کنند بدون نقص ظاهر شوند در حالی که این موضوع ممکن است به ضرر آنها تمام شده و هرگز نتوانند خود واقعی‌شان باشند و اصالت وجودی خود را از دست بدهند.آنها عزت نفسی باد کرده و شکننده دارند بدین معنا که شاید از بیرون عزت‌نفس بالا به نظر برسد اما با کوچک‌ترین ضربه‌ای می‌ترکد. در ادامه به ویژگی‌های عزت نفس شکننده می‌پردازیم.

ویژگی‌های عزت نفس شکننده چه هستند؟

همان طور که اشاره شد، حرمت نفس به معنای احساس ارزشمندیِ درونی نسبت به خود است فارغ از هر گونه ارزیابی بیرونی؛ زمانی که در ظاهر سعی می‌کنند نشان دهند خود را دوست دارند اما تمام آن داستان‌ها و تعاریف به یک تار مو بند است، در آن زمان عزت نفس شکننده یا به اصطلاح باد کرده است که ویژگی‌های آن عبارتند از:

حالت تدافعی

این حالت تدافعی زمانی فعال می‌شود که به تصویر بی‌عیب و نقص افراد خودشیفته خدشه‌ای وارد شود. برای مثال اگر به آنها بگویید که: «لنز آبی خیلی به رنگ پوستت نمیاد» با واکنشی تدافعی مواجه می‌شوید حتی ممکن است این حالت تدافعی را به صورت کلامی نثار شما کنند. به علاوه، وقتی در کنار چنین افرادی هستید، حس می‌کنید باید با احتیاط و ملاحظه رفتار کنید که مبادا «روی دم شیر پا بگذارید».

اطمینان خواهی

چه کسی از شنیدن تعریف بدش می‌آید؟ تقریبا هیچ کس! همیشه شنیدن تعریف از جانب دیگران خوشایند است اما نه به نحوی که تبدیل به پایه‌ و اساس تصویر ذهنی از خود بشود. افراد خودشیفته برای بقای تصویر مثبتی که از خود دارند به تعریف و تمجید دیگران نیازمند هستند؛ اگر مبنعی برای برطرف کردن این نیاز پیدا نکنند به سراغ منبع بعدی می‌روند.

خودشیفته‌ها ممکن است مدام به دنبال اثبات بیرونی برای تایید ارزشمندی خود باشند، مثلاً:

  • تأیید شریک زندگی
  • نمرات خوب
  • تعریف و تمجید از طرف یک غریبه

تمام این موارد در جهت اثبات خوب و عالی بودن فرد به او خدمت کرده و عزت نفس تو خالی را همچون توپی باد می‌کنند.

بزرگ منشی

همان طور که اشاره شد، افراد خودشیفته لزوما عزت نفس بالایی ندارند بلکه معمولا از عدم آن رنج می‌برند، از آنجایی که آنها ارزشمند بودن را در درون خود حس نمی‌کنند نیاز دارند تا حس کافی و دوست داشتنی بودن رابه نحوی از بیرون دریافت کنند به همین جهت دیگران را پایین‌تر از خودشان تصور می‌کنند.

آنها یک ذره‌بین در دست دارند که معمولا نقاط ضعف دیگران را بزرگ‌نمایی می‌کند و با تبحر به نقصان‌های اطرافیان خود بال و پر می‌دهند؛ اگر در ذهن خود دیگران را ضعیف بدانند، راحت‌تر می‌توانند خود را بالاتر و بزرگ‌تر بدانند.

در کودکی فرد خودشیفته چه می‌گذرد؟

سبک تربیتی والدین، در کنار بسیاری از عوامل دیگر، نقش موثری در شکل گیری شخصیت کودک دارد. رد پای والدین سخت‌گیر در تاریخچه اوایل زندگی افراد خودشیفته دیده می‌شود، والد/ والدین افراد خودشیفته اکثرا در زمینه‌های گوناگون به آنها سخت می‌گرفتند و از آنها انتظار بی‌عیب و نقص بودن را داشتند.

بنابراین کودک با خود اینگونه نتیجه می‌گیرد که باید کامل باشد در غیر این صورت طرد خواهد شد. هر چند که والدین کودک را بی عیب و نقص بدانند ممکن است کودک در سطح اجتماعی طرد شدن را تجربه کند مانند پذیرفته نشدن در گروه همسالان، مورد تحقیر و تمسخر دیگران واقع شدن و … .

در این زمان یک تعارض درونی در کودک شکل می‌گیرد، والدین ‌میخواهند او بی‌نقص باشد اما گروه‌های اجتماعی او را اینگونه نمی‌دانند. در پاسخ به چنین تعارضی تصاویر مثبت و منفی کودک از خود، از یکدیگر گسسته و جدا می‌شوند؛ تصویر بی‌نقص بودن (یعنی بخش مثبت) در سطح عینی در او باقی می‌ماند اما تمام تصاویر منفی در سطح ضمنی، دفن می‌شوند.

زمانی که حس ناکافی بودن درونی همزمان با حس بزرگ منشی بیرونی در شخص وجود دارد، آنگاه او «خودی» (self) آسیب پذیر خواهد داشت و به سمت ویژگی‌های خودشیفتگی پیش می‌رود.

خودشیفتگی و احساس شرم

انکار تصاویر منفی و تاکید بیش از حد بر جنبه‌های مثبت، یک نوع رویکرد مقابله‌ای در افراد خود شیفته است که در نهایت منجر به ایجاد یک تصویر غیر واقعی از آنها می‌شود.

همان طور اشاره شد، تفکیک تصاویر (بازنمایی‌های) مثبت و منفی، در نهایت باعث ایجاد یک تصویر منفی می‌شود که درونی و کلی است؛ بنابراین شخص از تفکیک رفتار بد و خود ناتوان می‌شود و بعد از هر شکست به یک استناد ثابت و پایدار برمی‌گردد که: «من شکست خوردم، چون آدم بدی هستم، و همیشه هم آدم بدی باقی می‌مانم».

اگر کسی تصور کند در صورت ارتکاب اشتباه یا شکست خوردن آدم بی‌ارزش و بدی است، تقریبا غیرممکن است که دچار احساس شرم نشود. شرم یک احساس زیربنایی در افراد دارای خودشیفتگی است. بنابراین ساخت یک عزت نفس باد کرده و شکننده که درباره آن صحبت کردیم، می‌تواند نوعی سیستم دفاعی در برابر احساس شرم عمیق باشد.

اگر خوشیفته‌ها درست مانند سایرین، بعد از شکست به سادگی فقط احساس بدی پیدا می‌کردند و نه احساس بد نسبت به خودشان (شرم) احتمالا بسیاری از مشخصه‌های بین فردی اختلال شخصیت خود شیفته در آنها دیده نمیشد.

انواع خودشیفتگی کدام‌اند؟

تا اینجا، درباره نوعی از خوشیفتگی صحبت شد که بزرگ منشی وجه اصلی آن بود؛ اما در این بخش قصد داریم درباره نوع دیگری از این اختلال بگوییم که محل اختلاف است. در کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) به این نوع از خودشیفتگی اشاره نشده است اما محققین و روانشناسان این حوزه هنگام کار بالینی به آن اشاره می‌کنند.

نوع دوم اختلال خودشیفتگی، با نام آسیب پذیر از آن یاد می‌شود. خودشیفتگان آسیب پذیر بر خلاف نوع بزرگ‌منشانه، احساس ناکافی بودن خود را بیان می‌کنند، معمولا از خود ناراضی هستند و نسبت به رویدادهایی که قرار است توسط دیگران ارزیابی شوند بیش از حد حساسیت به خرج می‌دهند.

آنها جرات‌مندی کمتری در تحقق رویاهای بلندپرواز خود دارند، تمایلات خودبرتربینی آنها تنها در خیالات‌شان فرصت حضور پیدا می‌کنند. نوع آسیب پذیر، همانند نوع بزرگ منشانه ممکن است از دیگران در جهت منافع خود استفاده کنند.

این افراد با وجود اینکه در درون خود تمایلات برتری خواهی نسبت به دیگران دارند، اما در ظاهر افرادی با حیا، متواضع، همیشه در حال کمک به دیگران و خیرخواه دیده می‌شوند.

یکی از تفاوت‌های اساسی بین دو نوع خودشیفتگان این است که نوع بزرگ منش به صورت آشکار از دیگران می‌خواهد تحسین شود در حالی که نوع آسیب پذیر برای چنین درخواستی زیادی احساس ناامنی می‌کند.

درمان اختلال شخصیت خودشیفته

S.R Maddi روانشناس بالینی، شخصیت را این گونه تعریف می‌کند:

مجموعه‌ی نسبتا استوار از رفتار روانشناختی (افکار، اعمال و احساسات) که شامل گرایشات هسته‌ای و پیرامونی ما می‌شود و اشتراکات و تفاوت‌های ما را نسبت به یکدیگر نشان می‌دهد. شخصیت محصول اتفاقات زیستی نیست و نمی‌توان آن را به فشارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی گذرا نسبت داد.

روانشناسان گوناگونی در تاریخ این حوزه، شخصیت را از ابعاد گوناگون تعریف کرده‌اند که مَدی نیز یکی از آنان است، همان طور که اشاره شد شخصیت هر شخص منحصر به فرد است و چیزی است که ما را از یکدیگر متمایز میکند، حتی اگر درون یک خانواده بزرگ شده باشید.

یکی از نکات مهم تعریف بالا درباره استواری نسبی شخصیت می‌باشد؛ به عبارت دیگر نمی‌توانیم یک ویژگی را جزو شخصیت کسی بدانیم اگر فردای آن روز دیگر ویژگی مورد نظر را نداشته باشد!

شخصیت از یک پایداری نسبی برخوردار است، که دقیقا به همین دلیل درمان اختلالات حوزه شخصیت را کمی زمان‌بر  و سخت می‌کند زیرا در گذشته پی ریزی شده و آن ویژگی‌ها جزئی از شخصیت فرد شدند.

درمان اختلال شخصیت خودشیفته نیز به همین دلیل چالش برانگیز خواهد بود اما با کمک روانشناسان مجرب امکان پذیر می‌‌شود. خدمات روانشناسی مختلفی می‌توانند در درمان این موضوع موثر باشند، از جمله:

  • درمان فردی
  • درمان گروهی
  • دارو درمانی

در نهایت لازم به ذکر است که این ویژگی‌ها روی یک پیوستار قرار دارند و اگر کسی یک یا دو مورد از نشانه‌های گفته شده را داشت لزوما به اختلال مبتلا نیست. زمانی که تصویر کاملی از سلامت روان فردی ندارید، ایده خوبی نیست که برچسب اختلالی را به او بچسبانید. به طور کلی تشخیص اختلال روان‌شناختی بین شخص و روان‌شناس/ روان‌پزشک او است مگر آنکه فرد شخصا شما را از تشخیصی که گرفته است با خبر کند!

بنابراین اگر شما یا از نزدیکان‌تان با چنین مواردی درگیر هستند به نحوی که در عملکرد زندگی آنها با مشکل روبه رو شده، پیشنهاد می‌کنیم از کمک روانشناسان کلینیک چمان بهره‌مند شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *